کد مطلب:27964
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:32
اگر دين از سياست جدا باشد بهتر نيست و چرا نبايد باشد؟
اگر ماهيت دين و وجه نياز آدمي بدان به خوبي شناخته شود قلمرو آن نيز تعيين مي گردد و مشخص مي شود كه آيا جدايي دين از سياست به نفع بشريت است يا نه. دين مجموعه اي است از: 1) معارف و بينش ها (جهان بيني). 2) سلسله دستورات اخلاقي كه سازنده خصائل نيكو و شخصيت حقيقي انسان است. 3) سلسله قوانين و مقرراتي كه مناسبات انسان را با خداجامعه و طبيعت به نيكوترين وجهي تبيين نموده و سعادت بشر را در پي آنها تضمين مي نمايد (ايدئولوژي). از طرف ديگر سعادت انسان ها چه در دنيا و چه در سراي آخرت در گرو قوانيني جامع كامل و بي نقص است و چون اين جهان گذران و سراي جاويد ابدي با يكديگر در ارتباط وثيق بوده و هر كنشي در اين دنيا نسبت به سر نوشت آدمي در حيات پايدار خويش موءثر است. پس قانونگذار علاوه بر احاطه كامل به تمام نيازهاي دنيايي بشر بايد ربط آنها را با زندگي اخروي نيز منظور دارد و اين در حالي است كه هنوز متفكران بشري تعريف واحدي از سعادت انسان به دست نداده اند و حتي در اين كه تنها در همين دنيا واقعا كدامين راه تضمين كننده كمال و سعادت بشري است اختلاف شديدي وجود دارد و از همين رو مكتب هاي گوناگوني به وجود آمده كه هر يك پس از چند صباحي تجربه ضعف و شكست خود را برملا نموده اند. بنابراين بشريت بر سر دو راهي قرار دارد: الف) يا همواره در مسائل انساني سياسي و اجتماعي خويش به دنبال مكاتب بشري راه افتد و هر روز چيزي را تجربه كند و پس از شكست راه ديگر برگزيند تا پايان حيات تاريخي خود. ب ) از ناحيه خداوند كه عالم به تمام نيازهاي او و راه كمال حقيقي اوست قانوني بدون خطا به او عرضه شود تا با تبعيت از آن به سمت سعادت و خوشبختي حركت نمايد. اين است معناي عدم جدايي دين از سياست و راه اول راه سكولاريسم و جدايي دين از سياست است.
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.